نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





نگـــــــران نباش


حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …


ديگر آنقـــدر کــوچک نيستـم که در دلــــتنگي هـــايم گم شــــوم


آمـوختــه ام، که اين فـــاصــله ي کوتـــاه، بين لبخند و اشک

 نامش ” زندگيست ”


آمــوختــه ام که ديگــر دلم براي ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…


راســــــتي، بهتــــــــــر از قبل دروغ مي گويــــم…


 حــــال مـــن "خـــــــوب اســت ”

 خــــــوبِ خــــوب… 

 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







آغـــ ـوش گــَ ـرمــَم بـ ـآش... 

بگــ ـذآر فــَرآمـــ ـوش کــُ ـنــَم 

لــَحــظـہ هــآیی رآ کــ ـہ 

دَر سـَ ـرمــآی بـــیــکــَ ـســــــــــی لَرزیـــ ــدَم..

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







خدا در هر نظر آیینه ماست  


همین حالا خدا در سینه ماست 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







                                                                             

 

                                                                        

عاشق                           عاشق تر

 

 

 
نبود در تار و پودش           دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@
امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه
فقط  خوابه ، تو كه رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره  از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون كه فكر نمی كردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای كفتر و  گنجشك  كلاغای
سیاه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی  ،   دیگه  ساعت رو
طاقچه شده كارش فراموشی  ،  شده كارش فراموشی  ،  دیگه  بارون  نمی
باره  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو كه  نیستی  توی  این خونه ،   دیگه  آشفته
بازاریست  ،  تموم  گل ها  خشكیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از
رنگ  و رو رفته ، كوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر كردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذركردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم كه تو می دونی،سرخاك
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
تو
به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه

به جز اندوهی و تنهایی کسی با من نمیجوشه

کسی حالم نمیپرسه کسی دردم نمیدونه

نه هم درد و هم آوایی با من یکدل نمیخونه

از این سرگشتگی بیزارم و بیزار

ولی راه فراری نیست از این دیوار

برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود

برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود

در این سرداب ظلمت نور راهی بود

 

هنوز میرم یه وقتایی تو اون کوچه که باریکه

تو نیستی ولی میبینم تورو با اینکه تاریکه

یه مَرده توی اون کوچه خیالتو بغل کرده

نمیدونه کسی که رفت محاله دیگه برگرده

منم تنها کنار تو کنارم جای خالیته

کنارت پُر شده انگار حواست به کناریته

خیال کردن دیوونم که خیال کردم تورو دارم

کنارم کسی نیست اما بازم میگم دوست دارم

بین من و تو دیگه هیچی مثل قدیم نیست

نشونی از روزایی که حرفشو میزدی نیست

تازگیا حال منه بغض و تب و خرابی

ببخش صدای گریه هام نمیذاره بخوابی   

                                    

 دلت را به هر کسی نسپار

 این روزها برخی ها از سپرده ات هم بهره میخواهند .

 

 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







دلم از درد بی دردی گرفته

دلم از هرچه دلسردی گرفته

از این رگبار سرد بی ترحم

از این بی داد و تنهایی گرفته

دلم از دوری یار وفادارم

دلم از مرگ رویایی گرفته

از این محبس از این زندان

از این حبس و از این میدان گرفته

دلم از تو دلم از من و از ما

دلم از اینهمه غوغا گرفته

بیا تا با تو از شب من بمیرم

دلم از روز بی پایان گرفته

 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …



کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ،

دستی توی دست بود …

 

 

    آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد

بی آب ، دو هفته

بی هوا ، چند دقیقه

بی"وجـــدان"، خـیلی . . .




        
 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







شکستم تا که فهمیدم به جز من یکی دیگه چشاتو دوس داره


به غیر از من یکی دیگه نگاهش واسه تو جمله ي مخصوص داره




چقدر سخته توو اوج با تو بودن یکی احساستو از من بگیره




همون که باعث کوچ تو بوده ، کنار فکر تو آروم می گیره


گذشتم تا نبینم که نگاهت هوادار یکی غیر از منم هست


شکستم تا که فهمیدم حواست گرفتار یکی غیر از منم هست


بازم دلشوره ي چشماتو دارم ، بازم دیوونگی اومد سراغم


نبودت روز و شب واسم نذاشته ، غم تو وقفه انداخته توو خوابم


بدون اینجا یکی هست که وجودش جلو دلتنگی تو کم میاره


ا
ونی که با تو طعم عشقو فهمید ، الان چشماش مث ابر بهاره


گذشتم تا نبینم که نگاهت هوادار یکی غیر از منم هست


شکستم تا که فهمیدم حواست گرفتار یکی غیر از منم هست

 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







ر تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم

در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم


در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم

در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام گریه کردم

ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم را قربانی کردم

                                                                                 

 

 

 

                                                                              بعد از این خوب و بدش باشد پای خودمان
انتخابی است که کردیم برای خودمان
این وآن هیچ مهم نیست که چه فکری بکنند
غم نداریم بزرگ است خدای خودمان
بی خیال همه با فلسفه اشان خوش باشند
خودمانآیینه هستیم برای خودمان
ما دو رودیم که حالا سره دریا داریم
دو مسافر همه در آب و هوای خودمان
احتیاجی به در و دشت نداریم اگر
رو به هم باز شود پنجره های خودمان
درد اگر هست برای دل هم میگوییم
در وجود خودمان هست دوای خودمان
دوست داریم که نفهمند.. بیا بعد از این
خودمان شعر بخوانیم برای خودمان


 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







http://syasna.loxblog.com/upload/syasna/image/0260.gif 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







آنقدر گفت دورت بگردم و دورم گشت .........

که وقتی به خود آمدم دورم زده و رفته بود
 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







من تو را دوست دارم .....

تو دیگری را ................................

دیگری دیگری را..............................................

واین چنین است که ما تنهاییم............................................
 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |









یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم ،میمونم تا ابد من باهات

یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه به پات

دست کشیدم رو موهات سر گذاشتم رو شونه هات اشکی نداشتم بریزم ،

گفتم بهت عاشقتم اگه بخوای با یه اشاره جونمم میدم برات

گفتی تو نفسی همه کسی خدا تورو هدیه داده ،خیره شدم به اون چشات

یه شبنم ناز و قشنگ سر خورد از گوشه چشمتو رفت رو گونه نازتو جون داد رو لبات

یه لحظه لرزید تن من ،حرفیرو که باید میگفتم رو نگه داشته بودم

ولی زدم ،گفتم بهت میشم ستاره تو آسمونت میشم ماه میتابم من به شبات

ولی الان من موندمو قاب چشات ،یه صندلی که خالیه هنوز هم هستم چشم به رات

نگفته بودی خیلی زود ،برمیگردی پیش خدات

شدی ستاره گفتی تو خواب ،هستم توی آسمونات ،شدم یه عاشق بی جون خسته شدم از بی وفاییات


اخه خدا چرا این عاشقا نمیرسن به همدیگه حتی توی قصه هات؟

چرا نداره زمونه چشم دیدن عاشقارو ؟چرا میریزه بیخودی خون بی گناهارو؟

کاش که منم میمردم میرفتم تو آسمون ،میدیدم عشقمو میگفتم بهش دیدی آخر شدم
 

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |







                                            بهترین روزهایم 

               تقدیم کسی که در سخت ترین روزها 

                       در کنارم بود

                                                                      









غربت یه دیواره بین تو و دستات

یک فوج از سختی تنها تو رو میخواد

غربت یه تعبیره از خواب یک غفلت

تصویری از یک کوچ در آخرین قسمت

وقتی ازم دوری از سایه میترسم

حتی من اینجا از همسایه میترسم

غربت برای ما مثله یه تعلیقه

یک راه طولانی روی لب تیغه

این حس آزادی اینجا نمی ارزه

زندون بی دیوار ، سلول بی مرزه

وقتی ازم دوری شب نقطه چین میشه

دیوار این خونه دیوار چین میشه

وقتی ازم دوری از زندگی سیرم

دنیا رو با قلبت اندازه میگیرم

این حس آزادی اینجا نمی ارزه

زندون بی دیوار ، سلول بی مرزه



حس آزادی من فقط با توست ..




























    

به سایت عشق من نظر بدهید

[+] نوشته شده توسط moslem در | |



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد